طلاق
با سلام . من و همسرم در سال83 با هم ازدواج کردیم از همان ابتدا حتی در جشن عروسی بین ما دعوا و درگیری ایجاد شد من بر خلاف نظر دیگران زندگی مشترکم را با ایشان شروع کردم به امید اینکه زیر یک سقف میتوان بسیاری از مشکلات را حل نمود چراکه معتقدم برای بدست آوردن هرچیز باید زحمت کشید اما این فقط یک رویا بود چون در تمام این مدت ایشان با کوچکترین موضوع به زدن و شکنجه من می پرداخت یک بار بینی من را شکست - یکبار بقدری مرا زد که تن و بدنم کبود شد و قصد خفه کردن مرا داشت بطوریکه من همیشه احساس میکردم ایشان مشکل روحی دارد . ثمره این ازدواج یک پسر 4 ساله است . در ابتدای سالجاری دوباره در خانه مادرم دعوا و کتک کاری کرد و رفت و رفت . حالا من مانده ام و پسرم و خانواده ام ( مادر پیر و یک برادر) که می ترسند از اینکه من بازگردم و زیر کتکهای او دچار مشکل شوم . من و ایشان کارمند بانک هستیم بنظر شما که در امر وکالت تبحر دارید من چه باید بکنم تا از این وضع جان و از همه مهمتر روح سالم بدر ببرم.
وضعیت:
باز
(پاسخ رایگان)
مهارت:
-
1 پاسخ
3,516 بازدید
تاریخ ثبت:
۱۳۹۱/۰۲/۱۳ ۱۵:۲۲:۱۵